آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

دخترم هدیه ای از جانب خدا

10 ماهگی

وزن: 5/9 کیلو گرم  - قد: 73 سانتی متر. 300 گرم به نسبت ماه یش کم کرده بودی که به خاطر مریض شدنت بود و چون دندونهای  بالا  رو در آورده بودی هم غذا کم می خوردی و هم تب داشتی مثل مروارید دندونهات می درخشید البته من چون بهت ویتامین می دادم زود به بهبودی می رسیدی و حالت خوب می شد البته قدت هم به نسبت سنت 1 سانتی متر کم بود که با خوردن همین ویتا مین ها خدا رو شکر جبران شد این اولین باری بود که اینجوری مریض می شدی و من که تجربه نداشتم خیلی از ناراحتی تو ناراحت می شدم .اما خدا رو شکر زود خوب شدی و مثل قبل شیطونیات شروع کردی. نسبت به همه چیز کنجکاو بودی و هر روز درهای کابینت رو باز می کردی و می بستی و هر چیزی که توشو...
25 خرداد 1393

سفر ده روزه با آرشیدا

رفتن به اداره، بچه داری و خانه داری حسابی خسته ام کرده بود البته دختر نازنینم حضور تو در زندگی ما پر از لذت و شادابی بود اما فشار کار اونهم بعد از 9 ماه مرخصی بسیار خسته کننده بود .هر روز صبح باید تو را می بردم خونه خاله مهین و بعد از ظهر هم میومدم دنبالت و این هم برای من خسته کننده بود و هم برای تو اما همه این سختیها ذره ای از لطف و محبت خاله مهین رو کم نمی کرد و من باز هم مدیون زحماتی که برای تو می کشه هستم. با بابایی تصمیم گرفتیمکه یه سفر دو ، سه روزه به یزد داشته باشیم آخه مامان صدیقه و عمه بهناز هم می رفتند می خواستیم هم خستگیمون در بره و هم سری به اقوام بابایی بزنیم به خصوص بابا حسن که بی صبرانه منتظر دیدنت بود. این اولین سفرت به یزد ...
15 خرداد 1393
1